جشنواره سماع در قونیه
جشنواره بزرگداشت مولانا در شهر قونیه هرساله برای زنده نگهداشتن یاد این شاعر گران قدر جشنی از بیستم آذر ماه مصادف با ۱۰ دسامبر با نام سماع به مدت ۷ الی ۱۰ روز برگزار می شود. با وقت سفر همراه باشید تا درباره این جشنواره بیشتر بدانید.
معرفی مولانا
مولانا یا مولوی که نام اصلیش جلال الدین محمد بلخی می باشد از مهم ترین شاعران ایرانی است. او در سال ۶۰۴ هجری قمری در ششم ماه ربیعالاول دربلخ ( افغانستان امروزی ) در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود و سپس به همراه پدرش به قونیه ( ترکیه امروزی ) رفت و در آن جا زندگی کرد و آثار نابی را از خود به جای نهاد. مولانا در نهایت در سال ۶۷۲ هجری قمری در بستر بیماری جان به جان آفرین تسلیم کرد و امروزه مقبره اش در شهر قونیه پذیرای گردشگران هنر دوست از سراسر دنیا می باشد.
مطالب مرتبط:
مشاهده تور قونیه مشاهده تورهای ترکیه
او به زبان های عربی، یونانی و ترکی نیز شعر می سرود. حدودا هزار بیت به زبان عربی از این شاعر باقی مانده و ۴۵ بیت نیز به زبان های یونانی و ترکی دارد که البته احتمال دارد در گذر زمان تعدادی از آنها از بین رفته باشند، گفته می شود که ۱۰ درصد از اشعار مولانا برگرفته از قرآن است.
مولوی آثار منظوم و منثور زیادی دارد که هر یک دنیایی سخن در ورایشان نهفته علاوه بر آثار وی نکته ی دیگری که به شهرت او کمک کرد نظریات فلسفی و خداگرایانه ی وی بوده است. بلی او همانطور که به دلیل شعرهای شاخصش شهره است به عنوان عارف، زاهد و فیلسوف نیز شناخته می شود، که جشن سماع نیز بیشتر به بعد عرفانی نظریات مولانا توجه دارد.
معرفی جشنواره سماع مولانا
از نظر لغوی ، سماع به معنای آوایی گوش نواز و خواندن آوازی عرفانی می باشد. سماع یا چرخش دراویش نام رقصی است مخصوص اهل تصوف و در لغت به حالتی هیجانی اطلاق می شود که به عرفا در مسیر سیر و سلوک عرفانی دست می دهد، حالتی که از خود بی خود و به پروردگار نزدیک تر می گردند.. به مراسم سماع روز عروسی هم می گویند و با این نام هم شناخته می شود.
نام جشن سماع که امروزه در قونیه برپا می شود و ۱۰ روز نیز ادامه دارد از همین کلمه الهام گرفته شده است. در این مراسم درویش ها با لباس های بلند و سفید رنگ و کلاه های باریک و بلندشان که اغلب تیره رنگ هستند به یاد مولانا و عقایدش می چرخند و می چرخند... آن قدر که فردی عادی اگر آن قدر به دور خود بگردد قطعا سرش گیج می رود و زمین خواهد خورد.
نکته ی جالب در رابطه با لباس درویش ها این است که لباس بلند و سفیدشان نماد کفن و مرگ است و کلاه بلند و تیره رنگشان سمبل سنگ قبر می باشد و آن ها حتی با ظاهرشان نیز خداوند و مرگ را به یاد تماشاگران می اندازند.
این اعمال به دلیل آشنایی و نمودی کوتاه از حال و هوای روحانی و آسمانی سماع انجام می شود. سماع دنیایی دیگر است؛ جهانی ماورا الطبیعی که هرکسی نمی توان به آن داخل شود، حالتی که عرفا در هنگام سماع دارند شبیه به حسی است که پس از چندین بار چرخیدن دور خود به وجود می آید، احساس گیجی توام با جدا شدن نسبی روح از بدن که عارف و سالکان در آن حالت به خداوند نزدیک می شدند و حالتی ربانی پیدا می کردند.
مولانا جلاالدین بلخی در رابطه با سماع گفته است:
چه سماع است که جان رقص کنان می گردد/چه صفیر است که دل بال زنان می آید
به وجود آمدن جشن سماع تنها ریشه در عقاید عرفانی مولانا جلال الدین بلخی داشت و درویشان چرخیدن به صورت هماهنگ با یکدیگر را روشی برای نزدیک شدن به حالت سماع مولانا می دانند.
این مراسم همراه با نواختن نی و زدن دف همراه است که حسی کاملا عرفانی را به مخاطبین القا می نماید. به طور کلی می توان گفت از رقص سماع به عنوان وسیله ای برای رسیدن به پروردگار و حالات عرفانی یاد می شود. همچنین برخی از رقص سماع با عنوان اسلام مدرن یاد می کنند که آن هم ریشه در حالتی دارد که به عارفان در حین چرخیدن القا می شود.
تاریخچه جشنواره سماع
در روایات آمده است که برای اولین بار حالت سماع به مولانا جلال الدین زمانی دست داد که او در حال گشت و گذار در بازار زرکوبان بود. صدای ضربه هایی که به زر زده می شد او را از حالت عادی خارج کرد و به رقص و چرخش پرداخت و جشن سماع و چرخش دراویش هم اشاره به همین روز دارد.
مولانا مانند دیگر عارفان زمان عقیده ای به گوش دادن به موسیقی نداشت و این اولین باری بود که باشنیدن موسیقی به وجد در آمد و رقصید و از حالت عادی خارج گشت. همراهان مولوی شاهد سماع وی در بازار زرکوبان بودند و زرکوب ها را به کوبیدن هرچه بیشتر زر دعوت می کردند تا مولانا به وجد آید و در حالت سماع بماند.
سماع نامش در داستان های کهن اساطیری هم آمده است و عقیده ای مخصوص مسلمین نیست و حتی در تورات نیز از آن یاد شده که در آن جا به سماع داوود نبی اشاره گردیده است اما منظور از سماع همین اصطلاح امروزی می باشد. حتی در انجیل هم به سماع حضرت مریم اشاره شده است. با مطالعه ی تاریخچه ی سماع متوجه می شویم که این عبارت در اقوام و ادیان گوناگون وجود داشته است. متاسفانه از سماع پیش از اسلام خبری نداریم اما روایاتی هست که آثاری از وجود سماع در سال ۲۵۳ را بیان می دارد، بنابراین از آغاز اسلام تا این سال باز هم اطلاعاتی از وجود سماع نداریم.گفته می شود که مجالس سماع در اسلام برای اولین بار در بغداد انجام گرفت و صوفیان با پافشاری توانستند این مجلس را برپا نمایند.
برگزاری جشنواره سماع
در روزهای ابتدایی جشن سماع سالکان و عارفان به خواندن شعر و سرودهای هماهنگ می پردازند و در روزهای بعدی مراسم با رقص و دف زدن همراه است به این صورت که عارف ها به صف وارد مجلس می شوند، همگی لباسی بلند و سفید رنگ و شنلی به رنگ سیاه همراه دارند. در ابتدای صف عارفی که مقام بالاتری دارد می ایستند و عارف ها گرداگرد صحن رقص می ایستند.
عارفان شنل های سیاه رنگ را به سویی پرتاب می کنند و یکی یکی وارد مجلس رقص می شوند و می چرخند و می چرخند. شاگردان به دور خود و هم زمان به دور رهبرشان می چرخند. رهبر در مرکز رقص قرار می گیرد نمایی مانند گردش سیارات به دور خورشید.نکته ی جالب این است که چشمان همه ی عارفان در طی رقص بسته است و آن ها آن قدر حرفه ای و ماهرند که با چشمانی بسته تمامی مراسم را برپا می کنند و هیچ خطایی از آن ها سر نمی زند.
آرام آرام شکل چرخش رقاصان تغییر می کند؛ یک دستشان به سوی آسمان و دست دیگرشان به سمت زمین می رود و گردنشان را کمی خم می کنند و همچنان می چرخند و می چرخند... این حرکت نمایان گر این است که انسان نقشی در جهان هستی ندارد و تنها آن چه خداوند می خواهد را از آسمان ها می گیرد و به زمین می رساند مانند یک رابط ساده.
هرچه مراسم و چرخش ها ادامه پیدا می کند دست درویشان بازتر و بازتر می شود و رو به خدا می رود و گردن ها کج و کج تر می شوند و باز هم درویشان تعادلشان را از دست نمی دهند و به چرخش ادامه می دهند، اغلب این رقص ۳۰ دقیقه به طول می انجامد و آن ها پس از ۳۰ دقیقه می ایستند اما گردش نیم ساعته با چشمانی بسته و حفظ تعادل کار بسیار دشواری است که تنها در رقص سماع دیده می شود. رقصی که حتما باید حضوری آن را بنگرید تا عمق زیبایی و حس عارفانه اش را درک کنید.
در پایان مراسم هم زمان همه ی دراویش چشم هایشان را باز می کنند و باز هم هیچ لغزشی از هیچ کدام آن ها سر نمی زند، آن ها به تمامی حرکاتشان کاملا مسلط هستند. گشودن به یکباره ی چشم ها نشان دهنده ی رسیدن به اوج هیجان و رسیدن به پایان مرحله ی سماع است، تجربه ای باور نکردنی که حتما باید با چشم ببینید تا میزان دقت و از خود به خود شدن عارفان را درک نمایید.
در تمامی مراحل رقص عارف یا دو عارف اعظم که رهبر دیگران هستند با ریتم و نماهنگ آرام تری تنها به دور خود می چرخند تا مراسم پایان پذیرد، عارف های رهبر با لباس های تیره رنگ و سیاهشان در تمامی طول مراسم رقص قابل شناسایی هستند.
رنگ سیاه لباس عارف ها نشان دهنده ی اموال و تعلقات دنیوی می باشد تعلقات پوچی که باید آن ها را دور ریخت و به زندگی روحانی پناه برد، این عارفان هم در پایان مراسم لباس های سیاهشان را از تن در می آورند و مراسم به اتمام می رسد.
رقص سماع
چرخیدن به دور خود:
به معنای وجود پروردگار در تمامی جهات و جوانب زندگی است.
کوبیدن پا بر زمین:
اشاره به لگد مال کردن و زیر پا له کردن خواسته های نفسانی می باشد.
پریدن:
نشانه ی شادی، ذوق و خوشحالی عارف در زمان رسیدن به ملکوت دارد.
باز کردن دست ها:
این حرکت نشان می دهد که عارف خاستار رسیدن به محبوب و وصال یار است و بی صبرانه منتظر می باشد.
برای رقص سماع ۷ بخش اساسی در نظر گرفته اند که با هم مروری سریع به آن ها داریم:
۱. پرتاب کردن ردا یا شنل های مشکی رنگ که نماد جدایی از تعلقات و شامل شدن نعمات الهی بر تمامی انسان ها می باشد. در این بخش گردن ها را به سوی قلب هایشان کج می کنند و کف یک دست به سوی آسمان و کف دست دیگر به سمت زمین می رود.
۲. شروع رقص با نواهای غم انگیز، نمادی از خدایی شدن و جلوه ای خدایی گرفتن است.
۳. نی زنی که نماد اولین نَفَس انسان که نفسی خدایی بوده می باشد، زیرا خداوند از نفس و روح خود در انسان دمیده است.
۴. سلام درویشان به یکدیگر که نماد درود فرستادن روح های آنان به یکدیگر است، این سلام ها همراه با نوای موسیقی انجام می شود نوایی که ( Peşrev ) نام دارد.
۵. سلامی دوباره؛ درحین چرخیدن درویش ها به یکدیگر سلام می کنند که در پایان این سلام همه ی آن ها به وحدت خداوند شهادت می دهند. سلام اول به معنای تولد دوباره ی انسان و حقیقت اولیه ی اوست و به وجود خداوند به عنوان خالق و انسان به عنوان مخلوق اشاره دارد. سلام دوم عظمت خدای منان را به رخ می کشد. سلام سوم نشان دهنده ی عشق به خدا و تسلیم کامل در برابر اوست که به این مرحله و سلام فنا فی الله هم گفته می شود. می گویند پیامبران به صورت واقعی به مرحله ی فنا فی الله رسیده اند. در این مرحله دراویش سعی دارند پیامبران را الگو قرار دهند و با چرخش روحشان به آسمان ها صعود کند و به زمین بازگردد.
۶ .پایان سماع، خواندن قرآن، این بخش به این نکته اشاره دارد که خداوند متعلق به تمامی مردم جهان است، او پروردگار تمامی کسانی ایست که در شرق و غرب عالم زندگی می کنند.
۷.دعا و نماز برای آرامش روح پیامبران و مومنان.
محل برگزاری جشنواره سماع مولانا
جشنواره سماع در تمام طول سال در قونیه برگزار می شود اما مراسم یادواره ی مولانا در ۲۰ آذر ماه ( بسته به سال کبیسه یک روز جابه جا می شود ) در مرکز فرهنگی هنری قونیه برپا می شود که به آن استادیوم ورزشی قونیه نیز می گویند.